✍امراض روحی : وسواسی و افسردگی. وراهای علاج آن✍
✍امراض روحی : وسواسی و افسردگی. وراهای علاج آن✍
خودباختگی شخصیتی (یا خودکمبینی) که یک بیماری خطرناک بوده و روانپزشکان آن را به وسیله قرص و آمپول معالجه میکنند که به ندرت مؤثر واقع میافتد، و مریضی به صورت کامل رفع نمیگردد، در حالیکه تعداد زیادی از این بیماران از طریق رقیه شرعی، سلامتى خود را به صورت کامل بازیافتهاند.
✍وسواس بودن:✍
یکی از بیماریهایی که معمولاً جنیان عامل آن هستند، تا به این طریق ارتباط بین بنده را با پروردگارش از بین ببرند که از وسواس بودن در وضو شروع شده و به مسایل عقیده منتهی میگردد.
✍وسواس دو گونه است: فکری و حسی.✍
✍علاج وسواس فکری:✍
این وسواس با ذکر خدا و عدم توجه به وسوسهها و مخالفت با آنها و پناه بردن به خدا از شیطان، و تف کردن به سمت چپ معالجه میشود. شخص بیمار باید از طریق ذکر خدا، کردار سودمند و همنشینی با دوستانش و بجا آوردن صلة رحم، وقتی برای وسوسه شدن برای خود باقی نگذارد.
✍وسواس حسی: ✍
در نزد روانشناسان به وسواس اجبارى شدید معروف بوده و از وسواس فکری شدیدتر و به گونهای است که دردهایی پراکنده در همه بدن احساس میشود.
علاج وسواس حسی: علاوه بر شیوههایی که برای معالجه وسواس فکری گفتیم باید معالجه حسی نیز بشود؛ یعنی باید با دیدار اقوام و همنشینی با دوستان و صله رحم کسالت را از خود دور کند، و با شستن بدن با آب سرد، ورزش، سفر، اشاعه حسن ظن و خوشبینی از طریق تبسم و راضی شدن به قضا و قدر الهی جریان خون را فعالتر گرداند.سردیجات نخورند وبیشتر گرمی جات استفاده نمایند .چنین بیماری اگر به تقدیر الهی راضی باشد مانند مجاهدی خواهد بود که در راه خدا جهاد میکند.
خداوند از زبان ایوب ؛ میفرماید: ص: 41].
«(ای محمد!) و به خاطر بیاور (سرگذشت) بنده ما ایوب را، هنگامى که پروردگارش را خواند (و گفت: پروردگارا!) شیطان مرا به رنج و عذاب افکنده است».
(ای محمد!) و به خاطر بیاور (سرگذشت) بنده ما ایوب را، هنگامى که پروردگارش را خواند (و گفت: پروردگارا!) شیطان مرا به رنج و عذاب افکنده است.
خداوند متعال در جواب نمیفرماید که برای طرد شیطان ذکر خدا را بکن، بلکه چون ایوب دچار وسواس حسی شده بود، برای معالجه حسی به او میفرماید: [ص: 42].
«(ای ایوب!) پاى خود را بر زمین بکوب! این چشمه آبى خنک براى شستشو و نوشیدن است!».
در اینجا ملاک عمومیت لفظ است نه خاص بودن سبب؛ یعنی این حکم برای همه نافع خواهد بود نه فقط ایوب ؛.
ابوبکر المروذی، شاگرد امام احمد: از ایشان نقل میکند که گفت: با ابوعبدالله به مسجد رفتیم، هنگامی که داخل شدیم ابو عبدالله شروع کرد به نماز خواندن، در حالت رکوع دیدم که با دو انگشت به پاهایش اشاره میکند، هنگامی که نمازش به پایان رسید، گفتم: ای ابو عبدالله! دیدم در حال نماز خواندن با انگشتانت به جایی اشاره میکردی. جواب داد: شیطان به سراغم آمد و گفت: پاهایت را نشستهای، و من با اشارهی انگشتهایم، گفتم: این دو شاهد عادل [پایم] شهادت میدهند که شستهام .
استفاده از قرص برای معالجه این بیماری، در صورت اضطرار، اشکالی ندارد چون میتواند به صورت موقّت آرامش بیاورد ولی درمان نهایی نخواهد بود، بلکه از درمانهای مادی بوده که شریعت دستور استفاده از آنها را، همزمان با مداوای اساسی که قرآن درمانی باشد، داده است.
- ۹۵/۰۴/۰۳